سیب
نمیدونم چرا هیچ وقت سیب در لیست میوه های مورد علاقه ام جایی نداشت ، شاید یکی از دلایلش روش سیب خوردن بود، اینکه خیلی راحت سیب رو با ولع گاز نمیزدم وهمیشه سعی میکردم اول با چاقو پوست بکنم یا تقسیم کنم اما جدا سیب گاز زدن یک تبحری میخواد که هم لذت سیب خوردن رو ببری و هم سعی کنی زیاد با سرو صدا نخوری البته الان مدتی هست که دارم تمرین میکنم زیاد با سرو صدا سیب نخورم وچون تا من شروع به خوردن میکنم همکارهای بیچارهُ من گوشی هاشون رو در گوش میگذارند و با صدای بلند به موسیقی گوش میدهند :p
6 نظر:
با خواندن نوشته ات صدای گاز زدن سیب در گوشم پیچید و دلم آب افتاد....
وای که من چقدر بدم میاد از آدمهایی که ملچ ملوچ می کنند موقع غذا خوردن. به نظر من اگه سیب خوردنت باعث آزار بقیه می شه، به جاش میوه های دیگه رو انتخاب کن مثل موز و ...:-)
بهار عزیز من هم کامنتِت رو خوندم از سیب خوردن خودم دلم آب افتاد :)
رضای عزیز من فکر کنم شما دوست چینی یا ویتنامی دارید که تا این حد از ملچ ملوج کردن بدتون میاد میتونم درکت کنم ;)
در افسانههای فارسی -دستِ کم مدلِ شیرازیاش-٫ تستِ سیب خوردن٫ یک تستِ روانشناسیی جا افتاده برای شناختن دخترها است. در این داستانهای قدیمی همیشه شاهزادهی پسر یک سیب به دختر میدهد تا ببیند دختر سیب را چهگونه میخورد و گاز میزند. سپس پسر سیب نیم خورده را به مادرش نشان میدهد. مادر با توجه به سیبِ نیم خورده با ازدواج این دو٫ موافقت یا مخالفت میکند
خیلی جالب ِمن داستانی رو شنیدم که بر عکس پدر دختر از روی اینکه یک پسر اگر بتواند یک سیب رو کامل پوست بکنه بدون اینکه پوستش پاره بشه متوجه میشد مردی است که از عهده کارهای مشکل بر میاد و با ازدواجشون موافقت میکرد
آن هندوانهی نارس است که پوست دارد نه سیب
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی