۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۶

هانی

روز 26 آوریل روز خوبی بود اول اینکه ایمیلی دریافت کردم که نوشته بود ویزای من آماده هست و این کمی از نگرانی هامون در مورد ویزا کم کرد (با تشکر از درای که این اطلاعات رو بهمون داد که بتونیم زودتر با خبر بشیم)
دوم اینکه فهمیدم مثل اینکه من هم خوش شانس هستم داشتیم در مجتمع تجاری "تورری" چرخی میزدیم که با تشویق مجید تصمیم گرفتم شانسم رو امتحان کنم و سکه ای در ماشینی که عروسکهای رنگی و با نمکش رو به نمایش گذاشته بود بیاندازم با شروع زمان با نا امیدی دسته رو حرکت دادم و با تمام نیرو به سمت عروسکی که میخواستم حرکت دادم اما دیگه جلوتر نمی رفت با شنیدن صدای بوق دستگاه که نشانه نزدیک شدن پایان زمان هست دگمه قرمز رنگ رو فشار دادم و با کمال ناباوری .................. بله درست حدس زدید باور نکردنی بود دستگاه سریع عروسک رو برداشت و انداخت توی باکس که من بردارم :))))) یک الاغ خوشکل و ملوس با گوش افتاده و هم غمگین و هم شاد که وقتی میبینیش دلت میخواد بغلش کنی و ببوسیش، اگر ناراحت باشی ونگاهش کنی با چشمهای غمگین نگاهت میکنه و اگر خوشحال باشی لبخند ریبایی بهت میزنه، باور ندارید خودتون ببینید!!!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی